یه قطره حرف

انشاهایی که صفر گرفتند

یه قطره حرف

انشاهایی که صفر گرفتند

63. هذیون

عکس از :کیمی آ


چهار ماه پیش همه شون توی راهرو های نیمه تاریک ساختمون پخش شده بودن . چهار ماه پیش هم بارون میزد . مثل این روزا که همش بارون میزنه . تب داشتم . نفسام خس خس میکرد . به زور خودمو کشونده بودم تا سرجلسه که فقط یه ده نمره بنویسم و پاس کنم . اسمم روی یکی از همین صندلیا بود . شاید اونی که وسط این معرکه گیر کرده .
چهار ماه پیش که تب داشتم ... که بارون میزد ... که نفسام صدای خس خس میداد ... چهار ماه پیش که جون هذیون گفتن نداشتم ، روی یکی از همینا هذیون نوشتم . هذیون نوشتم که یحتمل بهار که بشه آغوش تو هم مثل غنچه های گل باز میشه . نوشتم که اسمت به اندازه ی باغِ گلاسِ توی بهار قشنگه . تو جواب سوال "با "بهار" یک متن ادبی بنویسید" ؛ هذیون نوشتم که تو مثل بارونای بهاری ... هم شادی ، هم غمگین . نوشتم که مثل بارون بهاری ،  بودنت یه درده و نبودنت یه درد .

کاش بیست و پنج روز دیگه که دوباره توی راهروهای ساختمون پخش میشن ، صندلیِ چهار ماه پیش رو پیدا کنم ... کاش پیداش کنم و روش بنویسم که باز شدن آغوشت به روم فقط یه احتمال بود ... که تو دیگه بارون بهاری نیستی ، تو همون سیلی هستی که از سد دزفول سرازیر شد . کاش پیداش کنم و روش بنویسم "باور نکنید ... همه چیز فقط یه هذیون گوییِ زمستونی بود" !

نظرات 11 + ارسال نظر
تراویس 3 اردیبهشت 1395 ساعت 17:50 http://travisbickle1.blogsky.com

کاش من میشد مثل تو بنویسم
کاش تو فقط بنویسی و من بارها و بارها بخونم.دوباره" کیمی آ" ی دوست داشتنی من یه پست زیبا گذاشت
توی این برهوت وبلاگ نویسی،وبلاگ تو مثل یه واحه زیباست.

تراویس مهربون
کامنتای تو هم کلی انرژی بخشه ، به قول خودت تو این برهوت همین که گه گاهی آدمایی مثل تو واسم انرژی میفرستن خوبه :) :*

Mohamad 4 اردیبهشت 1395 ساعت 17:15 http://alamtu94.blogfa.com

این پست هم مثل بقیه پستات قشنگ و زیبا بود
(آیکون تشویق)

حامد 5 اردیبهشت 1395 ساعت 10:41 http://hamed-92.mihanblog.com

سلام کیمیا خانوم

نمیدونم کی هستی کجایی و مطالبی که مینویسی سحر و جادو یا هر چیز دیگه ایه که من اسمش رو نمیدونم

فقط در مقابل نوشته هاتون تمام قد وایمیستم و سر خم میکنم

شما فوق العاده ایی و نوشته هاتون بینهایت زیباست

ممنون که هستین

متشکرم :)

حامد 5 اردیبهشت 1395 ساعت 12:02 http://hamed-92.mihanblog.com

من هنوز هم که هنوزه هر چند وقت یکبار پست مربوط به داش آکل شمارو میخونم و لذت میبرم

شما لطف دارید .

کاوه 5 اردیبهشت 1395 ساعت 12:56 http://www.nicebike.blogsky.com/

همه چیز فقط یه هذیون گوییِ زمستونی نبود، همه چیز فقط یه هذیون گویی بهاری بود که تو زمستون موند و بهار نشد...

امیر ... 5 اردیبهشت 1395 ساعت 15:19 http://bacheh.blog.ir

ای داد ...
شما هم که بد دپ هستین ...
اصلا چی شده این دنیا ؟؟؟؟

دنیای بدی شده :)

خاله ریزه 7 اردیبهشت 1395 ساعت 04:01 http://yaddashte-yek-zan.blogfa.com/

نوشته عاشقانه روی دسته های صندلی... حستو میشه لمس کرد

چه خوب که شما تونستید حسشو بگیرید :)

امیر... 8 اردیبهشت 1395 ساعت 19:09 http://bacheh.blog.ir

نیستین ها ....

من که هستم ولی وقت نیست :)

شان 10 اردیبهشت 1395 ساعت 10:34

چظوری رفیق :)

من خوبم ... شما کم پیداایی :)

مینو 10 اردیبهشت 1395 ساعت 13:32

کیمیا جون من از خواننده های ماهی هستم میشه رمرشو برام ایمیل کنی ممنونت میشم عزیزم.ماهی خودش گفت شما زحمت بکشین.شرمنده که برات زحمت میشه.

زحمتی نیست مینو جون :)

divane 29 اردیبهشت 1395 ساعت 06:45 http://divane.blogfa.com

دلم تنگ شده واسه صندلی چوبی های مدرسه واسه اون صندلیه که روش با ماژیک بنفش از هاینریش بل می نوشتم..این صندلی های مسخره دانشکده حامل هچ هذیونی نمی تونن باشن...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد