یه قطره حرف

انشاهایی که صفر گرفتند

یه قطره حرف

انشاهایی که صفر گرفتند

64. از پراکنده ها ...

۱- در هرحالی که مقادیر بسیاری پول صرف کلاس های تقویتی و کنکور کرده بودم و مقادیری را هم برای کتاب های کمک آموزشی از دست داده بودم ، دیوانه شدم و اول ماه دعوت دوستانِ لاکچری را به صرف ناهار در یک رستوران لاکچری تر قبول کرده و کل جیب هام را تکاندم . در حال حاضر تا آخر ماه کل موجودی حساب بنده ۱۵۰۰ تومان است که آن هم قابل برداشت نبوده وگرنه تا الان خرج میشد !



 ۲- مامان جون همیشه نگران بود که با این وضع شنیع خندیدن من ، خیلی زود گونه هایم خط دار شود و محبور به تزریق ژل زود هنگام باشم . وی الان میگوید کاش همان خطِ خنده برایت میفتاد تا این که در اوان جوانی خط اخمِ ظریفی بین ابروهات باشد .



۳- مامان جون در سه روز اول سکونتم در منزلش هی من را نگاه کرد و تا آمد دهانش را باز کند ، حرفش را خورد . در روز سوم از حرف خوردن سیر شد و گفت "شاد نیستی مادر ... چشم هات غم داره" . برای دلخوشی اش خنده ی بلندی کردم و گفتم که شاد هستم  ؛ اما سرش را تکان داد و گفت "من موهامو از سر دلخوشی بلوطی نمیکنم دخترم ... " .



۴- وقتی در جمع زدید زیر گریه و پرسیدند "چرا؟" و شما دلتان نخواست بگویید که چرا ، میتوانید جواب دهید "آخه چاق شدم" !



۵- "رقص مادیان ها" ی محمد چرمشیر را بخوانید .



۶- دستم فقط به پراکنده نویسی رفت .


نظرات 9 + ارسال نظر
محمدرضا 13 اردیبهشت 1395 ساعت 08:41 http://bitterthancoffee.blogsky.com

تا حالا فکر نکرده بودم بهش
پراکنده نویسی هم میتونه جالب باشه ها

امیر... 13 اردیبهشت 1395 ساعت 14:19 http://bacheh.blog.ir

چرا مادرها همیشه نگران ماهستن ...
هستن دیگه ... شاید چون چیزایى دیدن که ما نمبینیم هنوز ...
شایدم چیزایى رو که مادیدیم میبینن ...
کتاب رقص مادیانها ... بنظرم خیلى تلخ بود ...

مامانا ذاتشون نگرانه . نگران نباشن که مادر نیستن !

رقض مادیان ها ... یه حقیقت تلخ بود .

arnia 20 اردیبهشت 1395 ساعت 18:30 http://parado0ox.mohanblog.com

deltanget budam :)

من که هستم عزیزدل :)

سپیده 24 اردیبهشت 1395 ساعت 16:49 http://Kazive.blog.ir

:’((

:*

man 25 اردیبهشت 1395 ساعت 14:29 http://insanewords.blogfa.com

agar iradi nadare man ham dust daram ramze neveshteye jadid ro bedunam.

فرستادم برات .

سلام منم رمز رو میخوام میشه لطفن؟

حتمن :)

امیر... 26 اردیبهشت 1395 ساعت 13:17 http://bacheh.blog.ir

ما هم که غریبه ایم دیگه ....
:)

اختیار دارید :)

Lancer 26 اردیبهشت 1395 ساعت 14:09 http://lancer.blogfa.com

سلام... خوبی؟
من رو‌یادت هست یا نه؟! لنسر ، موزالس

چه خوب که مینویسی هنوز ، و چه خوب که رفتی از بلاگفا
منم رفتم‌تلگرام!

telegram.me/reallancer

مگه میشه یادم رفته باشه لنسر جان :)

این روزا همه کوچ کردن تلگرام ...

نسترن 30 اردیبهشت 1395 ساعت 08:02 http://www.saamed.blogfa.com

مثل همیشه عالی :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد