یه قطره حرف

انشاهایی که صفر گرفتند

یه قطره حرف

انشاهایی که صفر گرفتند

72. مگر آدم چیزی به جز قلب کسی که دوستش دارد می‌خواهد ؟

برایش نوشته بودم که اگر تا آخر عمر هم نشد همدیگر را ببینیم ، غصه نخور . من قلبم را بین موهات بافتم و تو قلبت را در گوشه گوشه‌ی زندگی من جا گذاشتی . حالا چه اهمیتی دارد دیدن یا ندیدن همدیگر ؟ ما هرروز با قلب‌های هم زندگی می‌کنیم ، روح همدیگر را بغل می‌کنیم ، کنار خاطرات هم قدم می‌زنیم و با جای خالی جسم هم حرف میزنیم ، چه حاجت به بودن‌های جسم‌مان ؟ چه ترس از این که تو آن سر دنیا باشی و من این سر دنیا ؟ مگر آدم چیزی به غیر از قلب کسی که دوستش دارد می‌خواهد ؟


نظرات 1 + ارسال نظر
آیـناز 10 بهمن 1395 ساعت 18:09

اولین مرحله ی عشـق دگردیسی بود
یعنی از من به تو رفتن، به تو محدود شدن
یعنی از شاخه تبر، از تبر اَلوار سپس
خُرده هیـزم شدن و عاقبتش دود شدن
| علیـرضا آذر |

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد