راجر : بلد نیستی که چجوری مشروب بخوری . کل نسل شما بلد نیست . به خاطر دلایل اشتباه مست می کنید . من و هم نسل هام مست می کردیم چون حال می داد . چون احساس خیلی بهتری نسبت به نبستن دکمه های پیرهن داشت . چون لیاقت مست کردن رو داشتیم . ما مست می کردیم چون کاری بود که مردها می کردن .
دان : لرزش دست چطور ؟ لرزش دست ها رو هم زیاد توی هم نسلات دیدم !
راجر : گذشته از شوخی ... ذات شماها پر از افکار افسرده و نگرانی ها ست . همه ی شما مشغول التیام دادن به یه سری زخم های خیالی هستید .
آخ چقد دل بود این یه تیکش:
ما مست می کردیم چون کاری بود که مردها می کردن .
....
بخاطر همین یه خطش واجب شد دیدنش
ببین اصلا با این یه سکانس ، مستقیم یاد تو و وبلاگت افتادم !
ببینش حتما !