یه قطره حرف

انشاهایی که صفر گرفتند

یه قطره حرف

انشاهایی که صفر گرفتند

12. آتیش داری ؟

یه آدمی هم هست که توی مغزم زندگی می کنه ... هرروز دم غروب میبرتم لبه ی بالکن ، مجبورم می کنه زل بزنم به صحنه ی رو به غروب شهر ... بعد خیلی آروم تو گوشم میگه "آتیش داری؟" . هربارم چشم غره م رو میبینه ... ولی بازم فرداش سیگار به لب ، دم گوشم میگه "آتیش داری؟" .

همین روزا باید یه فندک درس حسابی براش بخرم ...

11. پاهایی که زندگی هیچ کسو عوض نکرد

به انگشتای پام که از ملحفه  زده بیرون نگاه می کنم ... لاک ناخونام تیکه تیکه رفته ... یه جاهایی لاک داره ، یه جاهایی نداره . چه قدر همیشه از این کار بدم میومد ... از این که یکی به لاکش اهمیت نده ... از این که وقتی گوشه ی لاکش رفته هیچ فکری واسش نکنه . حالا گوشه های ناخونام لاک نداره و اصلا هم دلم نمیخواد فکری واسش کنم .
میشینم رو تخت و به پاهام که حالا روی پارکتای قهوه ای بیشتر داره تو ذوق میزنه نگاه می کنم  . تا آشپزخونه میرم و تمام قدم هایی که بر میدارم و به پاهام نگاه می کنم ... رو سرامیکای آشپزخونه اونقدری تو ذوق نمیزنه که رو پارکتای اتاق خواب میزد . میپرم رو اُپن و بازم به پاهام نگاه می کنم ... سه هفته ی پیش رنگ قرمز ناخونام قشنگ بود ... اونقدر قشنگ بود که فکر کرده بودم کاش همه پاهامو میدیدن نه قیافه مو ! رنگش اونقدری قرمز بود که حالمو خوب کرده بود ... حالا بعد از سه هفته اونقدری زشته که دارم به کفشای جلو بسته فکر می کنم ... اونقدری زشت که حالمو خراب می کنه !
یکی می گفت پاهای یه دختر خیلی مهمه ... پاهای یه دختر اگه زیبا باشه حتی میتونه زندگی یه مرد رو عوض کنه ... خوشحالم که حالا پاهام زندگی هیچ مردی رو عوض نمی کنه !

10. از افاضات شیختان این است !


اگر یه زمانی سیگاری شدید ، حتما به خانواده هاتون بگید ... با استرس کشیدنش 50 برابر مضر تره !



9. از خوشبختیام


داشتن دوستایی که بدون پرسیدن بدونن حالت چطوره ، میتونه از بزرگ ترین خوشبختیای زندگی هرکسی باشه.
این که مَحی از روی طرز نوشتن "سلام" هم میفهمه که خوب نیستم ... این که یازده شب زنگ میزنه و با صدای عصبانی میگه "بهم دروغ نگو ... میدونم خوب نیستی"  ... این که داد و بیداد می کنه واسم که چرا دو دستی چسبیدم به چیزایی که حالمو بد می کنه ... خودش یعنی خوشبختی.
این که مِلی حتی از روی مدل خندیدنام هم میفهمه که حالم چطوریاس ... این که بغض می کنه و میگه "من حالم بد میشه وقتی میبینم تو خوب نیستی" ... این که با چرت و پرت گفتن سعی می کنه همه چیو آروم کنه ... این یعنی خوشبختی .
یا این که عاطی از روی حرف زدنام بهم تکست میده که "دوباره رفتی سراغش؟" ... این که خوب میدونه وقتی آرومم یعنی دوباره دارم بهش فکر می کنم ... این که تنها کسی بوده که هیچ وقت نگفته "فراموشش کن" ... این که میدونه وقتی آخر حرفای جدی مونو به مسخره بازی میزنم یعنی دیگه حوصله ندارم ... این معنی واضح خوشبختیه .
مگه یه دختر از زندگی چی میخواد تا خوشبختی رو معنی کنه ؟

+ پی نوشت : این که نمیدونم و علاقه ایم ندارم بدونم که تولدم چند شنبه ست ... این شروع به ته رسیدنه.

8. استراتژی فلچر تو تربیت نابغه ها

فلچر: "هیچ کلمه ای بدتر و مضرتر از "آفرین" وجود نداره"