این که روزای تعطیل از گوه ترین روزهاست یک طرف ... این که برنامه های ت*می تلویزیون رو عصابمه یک طرف ... و این که به شدت دلم میخواد بزنم بیرون ولی هیچ کس نیست که باهام بیاد هم یک طرف جداگانه ست . خب تا اینجا شد سه طرف ! فکر می کنم سه طرف اندازه ی مناسبی باشه برای حال خرابی و دلیل مناسبی برای خمیازه های کش دار .
به اندازه ی کافی دلیل هست برای سگ شدن امروزم ... نرسیدن به برنامه هام و حجم زیاد کارای مونده رو هم که بخوایم نادیده بگیریم بازم این جوش روی چونه و کمر درد قاعدگی میمونه که هیچ جوره نمیشه نادیده گرفتش . اما نکته ای که امروزو تبدیل به یکی از شگفت انگیزترین روزها میکنه اینه که "من سگ نیستم" ... اتفاقا کاملا هم خنثی هستم ! اونقدری خنثی که وقتی صبح سین اومد کف پامو قلقلک داد به جای داد و بیداد فقط پاهام جم کردم و به خوابیدن ادامه دادم ... یا وقتی بابا برای بار هزارم به خاطر زندگی اسف بار من سرشو تکون داد و نوچ نوچ کرد ، برخاف همیشه نه تنها زیرلب بهش ازون تیکه های مادرشوهر مابانه ننداختم بلکه حتی ناراحت هم نشدم و حرص هم نخوردم که این خودش از موارد نایاب در زندگی منه !
در نهایت هم از شهادت امام صادق (ع) متشکرم که موجب شد به این درجه از خنثی بودن برسم !
+ پی نوشت: نمیدونم چه ربطی به شهادت این امام داشت ولی خب مهم اینه که تو همچین روزی به این درجه نائل گردیدم !
به امام صادق چیکار داری؟ :|
کار دارم :|
چ خوب! کاش منم ی کم خنثـی بشم!
خوب نیست که !
تبریک عرض میکنم.
همین روند رو ادامه بده.
دارم به جاهای جالبی هم میرسم !