لیوان بزرگ قهوه را میگذارم روی میز . کتابی قطور روی میز افتاده و از بین صفحاتش مداد نوکی بنفشم بیرون زده است .
خیره میشم به تقویم ته میز ... 21 آذر ماه ... 3 ماه از این فصل زرد و منفور گذشت .
3 ماه؟ چطور گذشت ؟ آبان را کجا بوده ام ؟ مهر را چه کرده ام ؟ آذر چطور انقدر سریع گذشت ؟
یک
فصل را گذرانده ام . یک فصل که هر صبحش را با بی حالی از توی تخت بلند شده
ام . هواشناسی را چک کرده ام و از خانه بیرون زده ام . مسیرهای همیشگی را
طی کرده ام . سوار ماشین همیشگی شده ام . آدم های همیشگی را دیده ام و
برگشته ام خانه .
یک فصل را گذرانده ام . هر بعد از ظهرش را یک لیوان
قهوه درست کرده ام . گذاشته ام روی میز تا خنک شود . کتابی باز کرده ام و
بین سطرهایش قهوه ی سرد شده ام را سر کشیده ام .
یک فصل گذشته است .
فصلی که تمام روزها و شب هایش درست مثل هم بوده است . یک فصل پر از تکرار ،
گذشته است و فصل تکراری دیگری هم خواهد گذشت . زمستان می آید ، همین طور
بهار و تابستان و من باز هم صبح ها هواشناسی را چک میکنم ، بعد از ظهرها
قهوه ی سرد میخورم و شب ها قرص های ریزی را ته گلویم جا میدهم و میخوابم و
با امید احمقانه ای انتظار میکشم برلی فردایی متفاوت .
احساس میکنم خدا خستگی هایش به من رسیده . روزهای اول را تایپ کرده و از یک جایی به بعد را Copy-Paste.
یک فصل دیگر هم گذشت . درست مثل فصل هایی که گذشته بود و فصل هایی که خواهند گذشت .
کاش خدا دستش را از روی Copy-Paste بر میداشت .
ta abad montazer khahim budo kari nakhahim kard,
montazere yechizi az gheybim....
kash laaghal yechizi beshe.
فکر کنم آخرشم خودمون باید دست به کار شیم و بسازیمش .
کیمی آ جان این مشکل رو هممون داریم
تکرار روزگار کلمه آشناییه که داریم اونو با خودمون یدک میکشیم
اگه بتونیم ساعت یا حتی دقایقی از اونو با کارهای یهویی و بی برنامه مثل قدم زدن یا دیدن یه فیلم یکم تغییر بدیم هنر کردیم
اگر بتونیم ...
مطمئنی از بی حوصلگی خداست نه بی حوصلگی خودت؟
از بی حوصلگی خودم دارم میندازمش گردن خدا .
خم
چقدر زیبا تکرار مکررات رو به تصویر کشیدی.چقدر تو خوب مینویسی.وبلاگت و نوشته هات مثل یه واحه میمونه تو این کویر مجازی
درست مثل کامنتای تو .
wow
dar beyne dustanam kasi ham hast ke asheghane payiz ra nemiparastad
:)
حتی با نفرت ازش یاد می کنه :)
من جوری پاییز رو دوست دارم که همین روزهای کپی پیست شده هم برام عزیزه و من حالم خوبه.و امسال اولین سالی بود که وقتی دی بیاد بهش سلام میدم :)
منم اگه متولد پاییز بودم دوستش داشتم یقینن :)