-
17. Taxi driver
22 مرداد 1394 09:48
تراویس بیکل (رابرت دنیرو) : شبا هر جونوری بیرون میاد . فاحشه ها، بدکاره ها، عوضی ها، معتادها، عملی ها ... مرض، فساد . یه روزی یه بارون واقعی میادُ کثافتای توی خیابونُ میشوره . Travis Bickle (Robert De Niro) : All the animals come out at night. whores, skun-pussies, buggers, queens, fairies, dopers, junkies. sick,...
-
16. از درجات بالای عرفان : خنثی بودن
20 مرداد 1394 08:31
این که روزای تعطیل از گوه ترین روزهاست یک طرف ... این که برنامه های ت*می تلویزیون رو عصابمه یک طرف ... و این که به شدت دلم میخواد بزنم بیرون ولی هیچ کس نیست که باهام بیاد هم یک طرف جداگانه ست . خب تا اینجا شد سه طرف ! فکر می کنم سه طرف اندازه ی مناسبی باشه برای حال خرابی و دلیل مناسبی برای خمیازه های کش دار . به...
-
15. I am as pretty as my blog !
19 مرداد 1394 07:38
چند ماه پیش یکی از دوستانم برایم عکسی فرستادم که رویش نوشته بود " I wish I was as pretty as my blog" من هم روی دسکتاپ کامپیوترم سیوش کرده بودم و به شدت هم دوستش داشتم . حتی در وبلاگ قبلی که بلاگفا آن را نابود کرد و بعد هم به هیچ جای مبارکش حساب نکرد ، هم یک پست با آن تصویر گذاشته بودم . عکس خوبی بود و من فقط...
-
14. مختص آقایان بالای 30 سال
18 مرداد 1394 15:32
جوری نباشید که وقتی بچه تون از خونه تون رفت ، دیگه پشت سرشم نگاه نکنه ! + پی نوشت : از زبون کسی که به محض بیرون اومدن از خونه ی پدرش نه تنها پشت سرشو نگاه نمی کنه ... بلکه سعی میکنه مسیرُ هم فراموش کنه .
-
13. Ida
16 مرداد 1394 10:49
"آیدا" ارزش دیدن و وقت گذاشتن داشت ... تمام نکات مثبتشُ هم که نادیده بگیرید ، از فیلم برداریش نمیتونید بگذرید . این فیلمُ باید دید ... به خاطر داستان و بازیای خوبش ... به خاطر صحنه های فوق العاده و ماجرای روونی که بیننده رو با خودش تا تَه فیلم میبره . Ida (2013) / Paweł Pawlikowski
-
12. آتیش داری ؟
9 مرداد 1394 18:43
یه آدمی هم هست که توی مغزم زندگی می کنه ... هرروز دم غروب میبرتم لبه ی بالکن ، مجبورم می کنه زل بزنم به صحنه ی رو به غروب شهر ... بعد خیلی آروم تو گوشم میگه "آتیش داری؟" . هربارم چشم غره م رو میبینه ... ولی بازم فرداش سیگار به لب ، دم گوشم میگه "آتیش داری؟" . همین روزا باید یه فندک درس حسابی براش...
-
11. پاهایی که زندگی هیچ کسو عوض نکرد
3 مرداد 1394 09:34
به انگشتای پام که از ملحفه زده بیرون نگاه می کنم ... لاک ناخونام تیکه تیکه رفته ... یه جاهایی لاک داره ، یه جاهایی نداره . چه قدر همیشه از این کار بدم میومد ... از این که یکی به لاکش اهمیت نده ... از این که وقتی گوشه ی لاکش رفته هیچ فکری واسش نکنه . حالا گوشه های ناخونام لاک نداره و اصلا هم دلم نمیخواد فکری واسش کنم ....
-
10. از افاضات شیختان این است !
31 تیر 1394 11:27
اگر یه زمانی سیگاری شدید ، حتما به خانواده هاتون بگید ... با استرس کشیدنش 50 برابر مضر تره !
-
9. از خوشبختیام
31 تیر 1394 07:18
داشتن دوستایی که بدون پرسیدن بدونن حالت چطوره ، میتونه از بزرگ ترین خوشبختیای زندگی هرکسی باشه. این که مَحی از روی طرز نوشتن "سلام" هم میفهمه که خوب نیستم ... این که یازده شب زنگ میزنه و با صدای عصبانی میگه "بهم دروغ نگو ... میدونم خوب نیستی" ... این که داد و بیداد می کنه واسم که چرا دو دستی چسبیدم...
-
8. استراتژی فلچر تو تربیت نابغه ها
29 تیر 1394 11:20
فلچر: "هیچ کلمه ای بدتر و مضرتر از "آفرین" وجود نداره" Whiplash- Damien Chazelle
-
7. ناتوانیِ جدیت
27 تیر 1394 15:16
درد جدی نبودن از بزرگ ترین مسائل عالم بشریت است برای من ! این که نمیتوانم جدی باشم ، نمیتوانم عصا قورت داده یک گوشه بنشینم ، نمیتوانم با آدم ها گرم نگیرم ، شوخی نکنم ، به شوخی هاشان نخندم ... نمیشود ! و انقدر در طول این سال ها نتوانستم جدی باشم که تا کمی ... تاکید می کنم -فقط کمی- ... لبخند نمیزنم و سکوت می کنم ، کل...
-
6. مرز را بسته اند ... به خاطراتتان برگردید
24 تیر 1394 08:01
تا مرز فراموشی میروی و ناگاه دیدبان مرزی از همان عطری میزند که تو را تا اعماق خاطرات کهنه میبرد ...
-
5. امان از خواب های نصفه
20 تیر 1394 20:43
نشسته بود پشت پیانو اش.پشت همان پیانوی قهوه ای که چند سال پیش به آن چوب حراج زد و از آن به بعد هم دیگر هیچ وقت،هیج کس،ندید که پشت پیانویی بشیند ... نشسته بود پشت همان پیانوی قهوه ای ... ایستاده بودم رو به روی پنجره ی بلند آشپزخانه ... سرش را برگرداند سمتم و لبخند زد . درست همان لبخندی که سال ها پیش،قبل از فروش پیانو...
-
4. شاید زمان گندلف مهربانی هنوز نمرده بود
19 تیر 1394 19:05
گندولف: "سارمون باور داره که فقط قدرت زیاد میتونه جلوی اهریمنُ بگیره ، ولی من این طور فکر نمی کنم ... من فهمیدم که کارهای کوچک و ساده ی مردم معمولیِ که تاریکی رو تو حاشیه نگه میداره ... کارهای کوچکی که از روی مهربانی و عشق انجام میشه" هابیت ها(سفر غیر منتظره) Gandalf: "Saruman believes that it is only...
-
3. من آدم خوبی نبودم
17 تیر 1394 11:07
من آدم خوبی نبودم . هیچ وقت خوب نبودم ... این تصور بقیه بود که از من یه آدم خوب ساخت ... ولی فقط تصور بود ... یه خیال خام ! من از همون روزی دیگه خوب نبودم که وسط میدون توحید بغضم گرفت ... از همون شبی که نشستم صندلی عقب ماشین و میون حرفای بقیه، هدفون چپوندم تو گوشم و کل نیایش رو ریز ریز گریه کردم ... من از همون روزی بد...
-
2. Don't give in whithout a fight
13 تیر 1394 08:32
بهش میگم ما بدبختیم ... ما بدبختایی هستیم که با کورسوی نور خوشبختی میخوان واس تلاش کردنشون انگیزه ایجاد کنن ... میگم هی خواستیم و نشد و تو دلمون گفتیم بعدا که به اون نور عظیم خوشبختی برسم فلان کارو می کنم ! اصلا از کجا معلوم که وقتی بهش میرسم هنوز انگیزه ای برای چیزایی که میخواستم داشته باشم ؟ از کجا معلوم که پیر نشده...
-
1. کوچ بلاگرها
11 تیر 1394 07:44
حس کسی را دارم که بین آدم هایی رها شده است که هیچ نقطه ی مشترکی با آن ها ندارد . آدمی که بعد از سال ها دستش را گرفته اند ٬ برده اند در یک قاره ی دیگر و گفته اند از حالا به بعد تویی و این غریبه ها ... حس آدمی که دارد تلاش می کند با محیط و شخصیت های جدید اطرافش ارتباط برقرار کند در شرایطی که حتی زبان آن ها را هم نمی...